میراث فرهنگی هر کشور از اساسی ترین ارکان تحکیم هویت، ایجاد خلاقیت و خودباوری ملی است.پژوهش در زمینه های مختلف آن موجب روشن شدن ابهامات تاریخی، شناخت ارزش های حاصل از میراث طولانی جامعه و تسریع در شناخت ارزش های نهفته در میراث فرهنگی هر کشور می شود.
میراث فرهنگی دارای دو بعد متفاوت است :
میراث فرهنگی مادی: به آثاری گفته می شود که قابل دیدن و لمس کردن است، مثل بناهای تاریخی، اشیای موزه ای و …از این رو ابعاد مادی میراث فرهنگی از دیرباز به سبب ماهیت و ویژگی های صوری خود شناخته شده بودند، ارزش های آن کم و بیش در هر دوره مورد تأکید قرار گرفتند، تخریب آن محسوس و قابل دیدن بود و اهمیت بازسازی، حفاظت و نگهداری آن پیوسته آشکار بوده است.
میراث فرهنگی معنوی: میراث فرهنگی معنوی گنجینه زنده بشری به شمار می رود و بازتاب مجموعه ای از فرآیندهای ذهنی است که در یک جامعه در دوره های گوناگون تاریخی شکل می گیرد و با اصولی ثابت و قابل شناخت به خلاقیت های صوری و مادی منجر شده و پیوسته بازتابی از نیازها و نیز پاسخ به آن نیاز را در خود داراست.هنجارها و قانونمندی های این مجموعه پیوسته به گونه ای ناخودآگاه و روایی و سنتی از نسلی به نسل دیگر منتقل و آموخته شده و معیارهای ارزشی آنها همیشه مورد احترام جمعی قرار می گیرد. مانند:
زبان: شامل گویش های رایج، گنجینه نام ها
دانش سنتی: شامل فناوری سنتی ( معماری سنتی، طب سنتی، نجوم سنتی و(…
اساطیر: شامل باورداشت ها و اعتقادات تاریخ روایی، آیین ها و مراسم
فولکلور: شامل: نمودهای روایی (قصه ها و ادبیات روایی) نمودهای موسیقایی )موسیقی سنتی، ترانه ها و آوازهای سنتی) نمودهای حرکتی (حرکات موزون، نمایش سنتی و ارزش های سنتی، اشکال گوناگون نمایش های آیینی، بازی های سنتی) و نمودهای مادی صنایع دستی(طرح ها و نمادهای سنتی، نقاشی، کنده کاری، مجسمه سازی، سفال، موزاییک و کاشی، صنایع چوب، جواهرسازی، پوشاک، نساجی، فرش، سوزن کاری).
تاریخچه میراث فرهنگی
تا پیش از انقلاب مشروطیت، هیچ قانونی برای میراث فرهنگی تدوین نشده بود و «میراث فرهنگی» در افکار عمومی هیچ منزلتی نداشت.آشنایی ناصرالدین شاه در سفر به فرنگ با موزه ها و بناهای تاریخی، تأثیر بسیاری بر او گذاشت.
وی بعد از بازگشت از اولین سفر فرنگ در سال ۱۲۹۰ ق، دستور داد تا در ارگ سلطنتی موزه ای ایجاد کنند.این موزه را باید اولین موزه سلطنتی و دولتی دانست. این موزه در مقایسه با موزه های اروپایی، جذابیتی برای او نداشت، دستور داد برای موزه جدید، عمارت قدیمی سمت شمال باغ گلستان را خراب و به جای آن مکانی مناسب برای موزه بسازند.بدین ترتیب تالار موزه، سرسرا، حوض خانه و ملحقات دیگر را ساختند.این ساختمان در سال ۱۲۹۹ ق به نام تالار سلام یا تالار تاج گذاری به اتمام رسید.اعتماد السلطنه درباره آثار این موزه می نویسد:«موزه همایونی مشحون از جواهر گرانبها، ظرایف نفایس اشیاء و آثار علمیه و مهمات حربیه قدیمیه و آلات و ادوات متنوعه و مصنوعات ازمنه سالفه و تمثیل نگارنده های بی مثل روزگار و پرده های نقاشی های مشهور و حاصل صناعی کارخانه های معروف و ظروف و چینی بلورآلات، مسکوکات قدیمیه با ضرب سلاطین معظم ایرانی و غیره» است.در سال ۱۳۱۶ ش ، بخش عمده ای از آثار این موزه در زمان پهلوی اول به خزانه بانک ملی انتقال داده شد.
در زمان مظفرالدین شاه، با بازگشت دانش آموختگان ایرانی از فرنگ، در سال ۱۳۱۵ انجمن معارف برای گسترش آموزش و پرورش به شیوه جدید تأسیس شد. این امر در گسترش فرهنگ تأثیر بسزایی گذاشت و دانشآموزان ایرانی با تاریخ سرزمین خود آشنا شدند.
در دوره مشروطیت نام وزارت علوم به «وزارت معارف» تغییر یافت. در سال ۱۳۲۸ق مجلس شورا «قانون اداری وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را تصویب کرد.
بعد از انقلاب مشروطیت نام وزارت علوم به «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» تغییر یافت و مجلس شورا «قانون اداری وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را تصویب کرد.
در سال ۱۳۲۷ ق مرتضی قلی خان صنیع الدوله به ریاست وزارت معارف و اوقاف منصوب شد.او نخستین کسی بود که در صدر مشروطیت به فکر تأسیس اداره ای با نام اداره عتقیقات جهت سرو سامان دادن به وضع اسفناک حفریات تجاری و آنچه از این راه نصیب دولت می شد،افتاد.
ایام ریاست وی همزمان بود با کاوش های دومورگان فرانسوی در شوش. اندیشه های صنیع الدوله اما سرانجامی نیافت تا در زمان وزارت مرتضی خان ممتاز الملک و ابراهیم حکیمی در سال های ۱۲۹۵ و ۱۲۹۷ ش اداره عتقیقات یا باستان شناسی در ساختمان قدیم اداره معارف در شمال مدرسه دارالفنون زیر نظر ایرج میرزا جلال الملک تأسیس شد و نام موزه ملی به خود گرفت. در این موزه نمایشگاهی با ۲۷۰قلم شیء به نمایش گذاشته شد. در زمان پهلوی اول بعد از خرید ساختمان های عمارت مسعودیه برای وزارت معارف در سال ۱۳۰۴، آثار موزه ی ملی به تالار آیینه عمارت مسعودیه انتقال داده شد.
در سال ۱۳۰۴ به همت تعدادی از رجال فرهنگی، انجمن آثار ملی شکل گرفت و اساسنامه آن منتشر شد. بر اساس مواد این اساسنامه دولت وقت در ۲۵ مهر ۱۳۰۶، آندره گدار فرانسوی را به عنوان مدیر باستان شناسی در ایران استخدام کرد. او در سال ۱۳۰۸ در ایران شروع به کار کرد. در ۱۲ آبان ۱۳۰۹ قانون عتقیقات به تصویب مجلس رسید. بر اساس ماده اول این قانون، تمامی آثار و ابنیه تا پایان دوره قاجار اعم از آثار منقول و غیر منقول، جزو آثار ملی محسوب می شوند. بر اساس همین قانون باید بخشی از آثار مکشوفه در حفاری های علمی و تجاری در موزه نگهداری شوند. در زمان وزارت علی اصغر حکمت، تأسیس موزه ای در تهران در میدان مشق به تصویب رسید و در سال ۱۳۱۳ ش، نقشه بنای موزه ایران باستان توسط آندره گدار آماده و در نهایت موزه ایران باستان در سال ۱۳۱۶ش ساخته و افتتاح شد.
در سال ۱۳۴۳ وزارت فرهنگ و هنر تأسیس و مدیریت های مختلفی در قلمرو میراث فرهنگی همچون اداره کل موزه ها، مرکز باستان شناسی ایران، دفتر آثار تاریخی، اداره کل موزه های سنتی، موزه ایران باستان، اداره کل بناهای تاریخی، سازمان حفاظت از آثار باستانی و… تشکیل شد.
پیروزی انقلاب اسلامی و انحلال وزارت فرهنگ و هنر
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، وزارت فرهنگ و هنر منحل و برخی از وظایف این وزارتخانه که ماموریت های میراث فرهنگی داشتند به دو وزارتخانه انتقال داده شد؛ وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
با توجه به فروپاشی حکومت سلطنتی، کاخ های سلطنتی به عنوان مراکز فرهنگی اعلام شدند. کارشناسان آثار تاریخی بر آن شدند تا با ثبت و ساماندهی آثار فرهنگی موجود در کاخ ها، درهای آن را به روی مردم بگشایند.
واحدهای انتقال داده شده از وزارت فرهنگ و هنر به دو وزارتخانه بدین شرح است:
وزارت فرهنگ و آموزش عالی
o اداره کل هنرهای سنتی
o مرکز باستان شناسی ایران
o مرکز موزه مردم شناسی
o موزه ایران باستان
o دفتر آثار تاریخی
o سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
o اداره حفاظت میراث فرهنگی شهرستان ها
o اداره کل موزه ها
o اداره کل بناهای تاریخی
o اداره کل کاخ ها
در این دوره کاخ گلستان که بیش از انقلاب به اداره کل بیوتات سلطنتی تعلق داشت، به مرکز فرهنگی تبدیل و زیر نظر امور اقتصادی و دارایی قرار گرفت.
تشکیل سازمان میراث فرهنگی
در تاریخ ۱۰/۱۱/۱۳۶۴ به موجب قانون، سازمان میراث فرهنگی شکل گرفت. براساس این قانون، به وزارت فرهنگ و آموزش عالی اجازه داده شد تا از ادغام ۱۱ واحد پراکنده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز وزارت فرهنگ و آموزش عالی، سازمان میراث فرهنگی را به صورت سازمانی وابسته به خود تشکیل دهد. این قانون در روز پنجشنبه دهم بهمن ماه ۱۳۶۴در مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۶۴ به تایید شورای نگهبان رسید.
تشکیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
سازمان میراث فرهنگی- براساس قانون، به وزارت فرهنگ و آموزش عالی سپرده شد. در سال ۱۳۷۲ شورای عالی اداری طی جلسه ۱۸/۱/۱۳۷۲ به پیشنهاد سازمان امور اداری و استخدامی کشور و به منظورهماهنگی و افزایش کارآیی و اثربخشی سازمان میراث فرهنگی کشور و تمرکز در مدیریت دستگاههای فرهنگی، سازمان میراث فرهنگی کشور از وزارت فرهنگ و آموزش عالی منفک و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ملحق شد براساس بند ۳ مصوبه مزبور، تمامی اختیارات و مسئولیت های وزیر و وزارت فرهنگ و آموزش عالی در رابطه با موضوع وظایف اجرایی سازمان میراث فرهنگی به وزیر و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتقال پیدا می کند.
همچنین به منظور حسن اجرای قانون اساسنامه سازمان میراث فرهنگی مصوب مجلس شورای اسلامی و مطالعه و تحقیق در آثار باقی مانده از گذشتگان جهت معرفی ارزش های نهفته در آن ها با برخورداری از توان و اطلاعات علمی از طریق استفاده هرچه مطلوبتر از امکانات بالقوه و بالفعل، نیروی انسانی کارا، آزمایشگاه ها ولوازم، کتابخانه و سایر وسایل پژوهشی موجود، سازمان میراث فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در این اساسنامه به اختصار پژوهشگاه نامیده می شود، تشکیل شد.
در جلسه علنی ۲۳ دی ماه سال ۸۲ مجلس شورای اسلامی، سازمان های میراث فرهنگی کشور و ایرانگردی و جهانگردی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جدا و از ادغام آن ها “سازمان میراث فرهنگی و گردشگری” با تمامی اختیارات زیر نظر رییس جمهور فعالیت خود را آغاز می کند. با تصویب این قانون وظایف حاکمیتی سازمان ایرانگردی و جهانگردی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منتقل و وظایف اجرایی و امور تصدی آن با همه امکانات، نیروی انسانی، اموال و دارایی ها، تعهدات و اعتبارات در قالب یک شرکت دولتی با عنوان شرکت توسعه ایرانگردی و جهانگردی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری وابسته شد. در این بخش به پیشینه گردشگری در ایران تا تشکیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اشاره می کنیم:
تاریخچه گردشگری
گردشگری در سرزمین ایران از پیشینههای چند هزار ساله برخوردار است. در تمامی دوران باستان، تا قبل از اسلام مستندات تاریخی حکایت از گسترش شهرها، راهها و اقامتگاهها در سرزمین پهناور ایران دارد. آثار مکتوب بر جای مانده حاکی از سفر یونانیان و رومیان به ایران است، اگرچه از سیاحانی که قبل از اسلام به ایران سفر کردهاند اطلاع دقیقی در دست نیست.
در قرون اولیه پس از اسلام، بعد از پشت سر نهادن یک دوره بحرانی، رویکرد ادبی، فرهنگی و علمی در ایران آغاز شد و از رونقی بینظیر برخورداد گردید . شاعران و نویسندگان به گشت و گذار در سرزمین اسلامی پرداختند که حاصل آن سفرنامههایی بود که اکنون بر جای مانده و از خلال آن ها میتوان با جغرافیا، فرهنگ و تمدن آن روزگار آشنا شد. از جمله معروفترین این جهانگردان میتوان به ناصرخسرو قبادیانی شاعر، فیلسوف و سفرنامهنویس قرن پنجم اشاره کرد.
از سوی دیگر به تدریج و به ویژه طی قرون هفتم به بعد جهانگردان غربی نیز در پی سفر به شرق و از جمله ایران برآمدند. در همان دوران اقامتگاههایی در ایران تأسیس شد که بسیاری از آن ها همچنان بر جای مانده است. ایران در دوران صفویه و علیالخصوص در دوره شاه عباس اول به عنوان کشوری جذاب نظر بسیاری از جهانگردان اروپایی را به خود جلب کرد. به همین دلیل میتوان دوره سلطنت شاه عباس اول تا انقراض سلسله صفوی را یکی از مهمترین ادوار توسعه جهانگردی در ایران به حساب آورد.
پس از دوران صفویه به دلیل ناآرامیها و بیثباتی تا سالها سرزمین ایران دچار هرج و مرج پی در پی شد اما از اواسط دوران قاجاریه با ثبات تدریجی داخلی از یک سو و گسترش پدیده استعمار و رقابت بین کشورهای قدرتمند اروپایی سفر به ایران رازهای باستانشناسی و تاریخی بسیاری را در ایران گشود. سیر وسیاحت ایرانیان و میل آن ها به گردشگری در اروپا از عصر مشروطیت رو به فزونی نهاد .
هر چند پس از انقلاب مشروطیت ورود گردشگران خارجی به ایران رو به افزایش بود لیکن هیچگاه گردشگری به عنوان صنعت به شکل امروزی که دارای تشکیلات منظم و قوانین و مقررات ویژهای باشد و درآمدزایی نماید مورد توجه نبوده است. صنعت گردشگری در ایران از نیم قرن پیش به این طرف به منظور شناساندن مفاخر و تمدن ایران رسماً شکل گرفت و برای اولین بار از سال ۱۳۱۴ ادارهای در وزارت داخله( وزارت کشور) به نام « اداره سیاحان خارجی و تبلیغات» تأسیس شد که فعالیت آن محدود به چاپ نشریات و کتابچههای راهنمای گردشگری ایران بود. بعد از شهریور ۱۳۲۰، اداره مذکور جای خود را به
« شورای عالی جهانگردی» داد که زیرنظر وزارت کشور بود و در نهایت در سال ۱۳۴۲ هیأت وزیران تأسیس « سازمان جلب سیاحان » را تصویب و این سازمان رسماً کار خود را آغاز کرد.
در سال ۱۳۵۳ با الحاق سازمان جلب سیاحان در وزارت اطلاعات این وزارتخانه به عنوان « وزارت اطلاعات و جهانگردی » تغییر نام یافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ « وزارت ارشاد اسلامی» از ادغام وزارتخانههای « اطلاعات و جهانگردی»و«فرهنگ و هنر» تشکیل شد و تمامی وظایف مربوط به امور سیاحتی، زیارتی ، ایرانگردی و جهانگردی در قالب معاونت امور سیاحتی و زیارتی در این وزارتخانه سازماندهی شد. سپس به موجب مصوبه شورای عالی اداری،تمامی وظایف و مأموریتهای معاونت امور سیاحتی و زیارتی در وزارت ارشاد به « سازمان ایرانگردی و جهانگردی » منتقل شد تا در قالب سازمان به فعالیت خود ادامه دهد.
تشکیل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
با تصویب شورای عالی اداری در یکصد وسی امین جلسه مورخ ۱۶/۱/۸۵ به منظور تقویت و توسعه صنایع دستی کشور و ایجاد هماهنگی با سیاست های توسعه صنعت گردشگری، سازمان صنایع دستی ایران با تمام وظایف، اختیارات، مسوولیت های قانونی، دارایی ها، تعهدات، اعتبارات، امکانات و نیروی انسانی از وزارت صنایع و معادن منتزع و در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادغام و به «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» تغییر نام یافت. آنچه در پی می آید نگاهی به تاریخچه صنایع دستی در کشورمان تا قبل از ادغام است.
تاریخچه صنایعدستی
آنچه در گذشتهای دور، بخش تفکیکناپذیری از زندگی روزمره مردم بوده: فرشی که بر آن پای نهاد و چراغی که از آن خانهاش را روشن میکرده در فرهنگ امروز میراث فرهنگی نام گرفته و با احترام از آن یاد میشود. در واقع آنچه امروزه در موزهها به عنوان بخشی از میراث فرهنگی ما نگهداری می شود همان دست ساخته گذشتگانی است که از دوران باستان تا به حال با مصون ماندن از گزند روزگار به جای مانده و اکنون نماد و نشانهای از فرهنگ، هنر و تمدن مردمانی است که آنها را ساختهاند.پس از انقلاب صنعتی، به واسطه تولید انبوه و ارزان در عرصههای مختلف، صنایعدستی رو به کاهش و نابودی نهاد.
وضعیت صنایعدستی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود، به همین دلیل در اواسط قرن نوزده میلادی، زمانی که هنرهای دستی ایران به واسطه ورود کالاهای اروپایی رو به نابودی نهاده بود، عدهای از ایرانیان به فکر احیاء و گسترش صنایعدستی افتادند.
در اواخر قرن ۱۹ چند روحانی و تاجر مانند مجدالاسلام کرمانی، سیدجمالالدین واعظ اصفهانی، میرزا نصرالله ملکالمتکلمین و حاج محمد حسین کازرونی انجمنی برای پیشرفت مصرف تولیدات بومی در اصفهان افتتاح کردند.
میرزا تقیخان امیرکبیر نیز تعدادی کارگاه محلی برای تولید لباس نظامی، پارچه، سرامیک ، ظروف بلور، درشکه و لوازم مختلف خانگی احداث کرد. با این حال تا پیش از انقلاب مشروطیت هیچ قانونی درباره صنایعدستی تدوین نشد. در سال ۱۳۲۸ هجری قمری، مجلس شورا « قانون اداری وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را تصویب کرد و بعد از انقلاب مشروطیت نام وزارت معارف به وزرات معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه تغییر کرد. اما پس از آن دوباره همه چیز به دست فراموشی سپرده شد تا اینکه در سال ۱۳۴۷ شمسی با تصویب هیات وزیران، مرکز صنایعدستی وابسته به وزارت اقتصاد وظیفه ساماندهی و هماهنگ کردن وضعیت صنایعدستی کشور را به عهده گرفت.
در سال ۱۳۵۴ مرکز مذکور به دو بخش سازمان صنایعدستی و شرکت سهامی فروشگاههای صنایعدستی تقسیم و تحت نظر وزارت صنایع و معادن به فعالیت خود ادامه داد.
در سال ۱۳۶۰ مجدداً این دو بخش در یکدیگر ادغام و طبق اساسنامه جدید به صورت یک شرکت دولتی زیرنظر وزارت صنایع با عنوان سازمان صنایعدستی ایران قرار گرفت.
در دوران سازندگی در سال ۱۳۶۹ سازمان صنایعدستی فعالیتهای خود را در قالب ۱۰ شرکت منطقهای در سراسر کشور ساماندهی کرد و امور بازرگانی سازمان نیز به شرکتهای مذکور محول شد.
در سال ۱۳۷۶،حدود ۹ شرکت منطقهای منحل شد و یک شرکت به نام شرکت بازرگانی صنایعدستی تمامی فعالیتهای بازرگانی و سازمان را برعهده گرفت.
در سال ۱۳۸۳ قانون تأسیس سازمان صنایعدستی ایران به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و نهایتاً پس از دگرگونیهای فراوان در سال ۱۳۸۵ به عنوان یکی از معاونتهای سازمان میراث فرهنگی به این سازمان پیوست.
منابع
-«از موزه ایران باستان تا موزه ملی ایران» محمد رضا ریاضی -مجله موزه ها-شماره ۳۰-بهار ۱۳۸۱
-«شناخت و حفاظت از میراث فرهنگی معنوی با نگرش به پیش نویس کنوانسیون میراث معنوی یونسکو» ترجمه سعید عریان (با همکاری دفتر حقوقی سازمان میراث فرهنگی)- مجله موزه ها- شماره ۳۴- بهار ۱۳۸۲
-«مجموعه قوانین، مقررات، آیین نامه ها و معاهدات سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» به کوشش امید غنمی، یونس صمدی و سوسن چراغچی- انتشارات سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
تاریخ بروزرسانی : ۱۳۹۷/۱۲/۲۴